نقد فیلم دشمنان؛ توهم توطئه در مقیاس کوچک
- توهم توطئه، کلیدواژهای است که از گاو مهرجویی در مقوله تاثیرگذاری سینما بر زندگی، برایمان آشناست.
- موضوع بر سر نامههایی است که در یکی از بلوکهای منطقه اکباتان به صورت شبنامه منتشر میشود.
- نقطه ضعف «دشمنان» عدم پرداخت کاراکترهای حاشیهای است.
- پایان فیلم نیز دوگانه است. گرچه جذابیتی ندارد. معلق میمانیم که زن خودکشی کرده است یا منجی (پسرش) نجاتش داده است؟

توهم توطئه، کلیدواژهای است که از گاو مهرجویی در مقوله تاثیرگذاری سینما بر زندگی، برایمان آشناست. در «دشمنان» توطئه در نهاد یک زن، روانکاوی میشود. پیشتر دیده بودیم که نه فقط آدمهایی خارج از خانه، بلکه خانواده هم دشمنی تلقی شود که شخصیت اصلی یک درام را احاطه کرده باشد. در «دشمنان» زن میانسال اصلی فیلم فراتر از تصور، توهم و دشمنی را تا درون خودش میکشاند.
موضوع بر سر نامههایی است که در یکی از بلوکهای منطقه اکباتان درباره هراس از زهره که یکی از ساکنان بلوک است به صورت شبنامه منتشر میشود. ابتدا جستجو برای یافتن نویسنده این شبنامهها در فیلم و در ذهن ما شکل میگیرد اما نکته مثبت اینجاست که فیلمنامه از این مورد به عنوان اهرمی برای ساخت غافلگیری تصنعی پایانی بهره نمیبرد و خیلی زود منبع نامهها را در میانه فیلم فاش میکند. چرا که نیازمند خلق رویکردی دیگر است و به رکبزدنی در حد و اندازه این قانع نیست.
زهره به شورش علیه جامعهای برخاسته که امنیت زیست او را با نقص حریم خصوصیاش دچار بحران کرده است. بنابراین گرچه این شبنامهها از جانب خودش نوشته و منتشر میشود اما احتمالا از زبان همان جامعهای است که ممکن است این بلایا را بر سرش بیاورند. هراسی که تولید این نامهها در بلوک ایجاد میکند حتی با وجود اینکه منبعش فاش میشود، همچنان با تعلیق همراه است.
نویسنده دو تعلیق اصلی را شکل میدهد، یکی قبل و دیگری بعد از این غافلگیری است که نویسنده نامهها فاش میشود. در حالت نخست تعلیق بر سر این است که چه کسی یا کسانی و چرا این زن را اینگونه مورد تهدید قرار میدهند؟ دلایل این مسئله بحران ایجاد میکند و ما را پا در هوا نگاه میدارد. حتی از جذابیت فیلم و فیلمنامه در بحث رویداد و ماجراست که تحلیلهای ما تا این نقطه غافلگیری، کاملا با پس از آن متفاوت است. قبل از کشف نویسنده نامهها، این تاویل ارجح است که یک زن تنها و وانهاده شده در جامعهای نمونه امنیت ندارد.
او در معرض تهدید است. کتک میخورد. امنیت شغلی ندارد. ورود و خروجهای معمولیاش در خانه نیز توسط دیگران زیر ذرهبین است. همسرش و پسرش او را ترک کردهاند و… اما با کشف مسبب نامهها کاملا نشانههای درون متنی، واژگون میشوند. چنین رویکردی در خلق طرح داستانی نشان از ایدهای جذاب و تاثیرگذار دارد. زهره حالا با یک تغییر جایگاه مواجه میشود. در یک تعبیر، دشمن اصلی خودش است نه دیگران. تمامی استدلالها در ذهن ما دگرگون و به طور کل بنیان تاویل تغییر میکند. نشانهها حالت معکوس مییابد و نتیجه چنین وارونگی در رویداد، دادههای تحلیلی را نیز تحتتاثیر قرار میدهد.
دشمنان یکی از معدود فیلمهای روانکاوانه سینمای ایران است که تا جایی در خلق اتمسفری کارآمد موفق عمل میکند. مخاطب از آغاز تا پایان فیلم در بین درک فضایی بر پایه واقعیت یا تخیل، ذهنی یا عینی معلق است. حتی محبت زن میانسال به گربهها و یا پسرهای دانشآموز نیز انگیزههایی ایجاد میکند تا ما زهره را فردی طبیعی و یا نرمال ندانیم. اعمال او از ابتدا تا پایان، همگی حساب شده و کنشهایش در پیوند با کلیت فیلم است.
نقطه ضعف «دشمنان» عدم پرداخت کاراکترهای حاشیهای است. گرچه ماهیت روانی فیلم و تصور ذهنی منبع رویداد از جانب زن اصلی، میتواند این ضعف را تا جایی پوشش دهد اما آدمهای دیگر در فیلم، همچون سایههایی هستند که هیچ شناختی از تک تک آنها حاصل نمیشود. فقدان این آدمها، مثل پسرش و برادرش که کمترین حضور عینی یا ذهنی را در فیلم دارند تا دخترش و پیرزن و کامران که هستند اما کامل شناسانده نمیشوند و یا به بدنه ماجرا متصل نیستند، وجودشان را بیهدف مینماید.
حتی عدم حضور یک شخصیت در یک درام میتواند تاثیرگذاریاش را حفظ کند اما اینجا برادرش که در خارج از کشور زندگی میکند آن کارکرد محتوایی یا حتی حسی را به تمامی ایجاد نمیکند. همسرش نیز بعد از مدتها از شمال برمیگردد. حتی اگر حضور او را حضوری ذهنی متصور شویم، باز هم منفعل است و به حالات روانی زن ارتباطی ندارد.
پایان فیلم نیز دوگانه است. گرچه جذابیتی ندارد. معلق میمانیم که زن خودکشی کرده است یا منجی (پسرش) نجاتش داده است؟ اگر خواهان این هستیم که پسر فراری را در هیبت منجی معرفی کنیم، دوباره نیازمند همان نکتهای هستیم که در سطرهای پیش گفتیم. اینکه پسر باید در زمینهچینی این پایانبندی لحاظ میشد که نشد!